مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:46103 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:28

ديدگاه «اگوست كنت» در مورد ملاك شناخت و نيز انتقاد به آن چيست؟
«اگوست كنت»، حقيقت (معرفت صحيح) را براي يك فرد چنين تعريف ميكند و ميگويد: انديشهاي كه در ذهن وجود دارد هرگاه با ديگر انديشههاي او سازگار باشد، چنين انديشهاي حقيقت، و در غير اين صورت، يعني در صورتي كه انديشهاي با انديشه ديگر ناسازگار باشد، خطا و غلط خواهد بود.
وي حقيقت را براي يك اجتماع چنين توصيف ميكند: هرگاه مردم يك زمان انديشهاي را بپذيرند و در آن اتّفاق كلمه پيدا كنند، آن انديشه حقيقت خواهد بود، و اگر پس از مدتي، انديشهها عوض گردد و مردم آن زمان، خلاف انديشه نخستين را بپذيرند در اين صورت، حقيقت همان انديشه دوّم خواهد بود. فرضيه بطليموس قرنها حقيقت بود، زيرا علماء و دانشمندان شرق و غرب آن را پذيرفته بودند (هر چند در اين پانزده قرن كه فرضيه بطليموس سيطره خود را بر افكار جهانيان حفظ كرده بود برخي از افراد مانند ابوريحان بيروني و يا شيح بهاءالدين با آن مخالفت ميكردند امّا چون اين مخالفت جزئي بود ضرري به حقيقت بودن نميزد) آنگاه كه گاليله آمد، و نظريه را عوض كرد و دانشمندان با او موافقت كردند، نظريه نخست در عداد نظريه‎هاي غلط و نظريه دوّم در جرگه حقيقتها درآمد.
انتقاد از اين نظريه
در اين نظريه پذيرش اذهان يك جامعه، اين توان را دارد كه بر انديشه انساني تا روزي كه مورد پذيرش انسانهاست، جامه حقيقت بپوشاند، و روزي كه اذهان جامعه آن را طرد كرد و چيز ديگر را پذيرفت، لباس حقيقت رااز آن بر ميكند و بر اندام ديگري ميپوشاند تو گويي پذيرايي، نقش آفرينشگري دارد. اين نظريه شبيه نظريه دانشمندان اهل تسنن درباره اتّفاق دانشمندان يك عصر بر حكمي از احكام الهي است، آنان ميگويند: هرگاه علماي يك قرن مثلاً بر تحريم و يا جواز چيزي، اتّفاق نظر پيدا كردند، حكم الهي همان نظريه آنان است، آنگاه كه نظريه علماي قرن بعدي بر خلاف آن تعلّق گرفت، حكم الهي همان نظريه دوّم خواهد بود، تو گويي حكم الهي ميزان و ملاك واقعي ندارد، حكم خدا به تصميم و نظريه دانشمندان اسلام بستگي دارد و لذا اين گروه را مصوّبه ميگويند.
در حالي كه شيعه حكم خدا را يكي بيش نميداند، و اتّفاق و اجماع د ر نظر آنان ارزشي جز اين كه ميتواند به نوعي از حكم خدا كشف كند، ندارد و در موارد تغيير نظر، يكي از دو اجماع و اتّفاق را (بر فرض وجود اين دو نوع اتّفاق) باطل و بيپايه ميداند و لذا شيعه را مخطئه مينامند. «اگوست كنت» و برخي ديگر اين حساب را نكردهاند كه علم و انديشه انسان، يك وصف ذاتي دارد و آن حالت حكايتگري و كشف از واقع است، و هر علمي از ماوراء خود حكايت ميكند و به اصطلاح فلاسفه اسلامي علم و آگاهي، فكر و انديشه انساني، حالت مرآتي و واقعنمايي دارد، و از طرفي واقعيت هم، يك جور بيش نيست، زيرا يا زمين مركز است و خورشيد به دور آن ميچرخد، و يا خورشيد مركز منظومه است و زمين به گرد آن حركت ميكند، در اين صورت چگونه ميتواند، انديشههاي بطليموسي و كپرنيكي كه ضد يكديگر و نقطه مقابل هم قرار دارند هر دو حقيقت باشند، يعني هر دو، به نوعي از واقعيت و عينيت خارجي حكايت كنند، و هر دو راست و استوار باشند. هر انساني آزاد است هر طوري بخواهد معرفت صحيح و ملاك شناخت را تعريف كند و بگويد هر چيزي كه اذهان عمومي آن را بپذيرد آن حقيقت است و تا اين پذيرش وجود دارد، نام آن حقيقت است. امّا بالأخره اين سؤال باقي است، از اين دو نظريه كه هر كدام در زمان خاصي مورد پذيرش بوده است، كدام واقع نماست، و با عينيت تطبيق ميكند اگر بگويد هر دو تطبيق ميكند، اين دروغ است، زيرا واقع يك جور بيش نيست يا از اوّل زمين مركز بوده و هست و خواهد بود، يا خورشيد بوده و هست و خواهد بود، هر كدام را حساب كنيد آن ديگري نبوده و نيست و نخواهد بود. در اين صورت چگونه ميگويند كه هر دو از واقع حكايت ميكنند، و هر دو مطابق واقع است و اگر بگويد يكي تطبيق ميكند، نه آن ديگري، پس آن كه تطبيق ميكند حقيقت است و آن ديگري خطا و غلط است و اگر بگويد هيچ كدام تطبيق نميكند، معلوم ميشود كه حقيقت، چيز سومي است كه در انديشه بشري وارد نشده است.
آري نظريه اين دانشمند درباره مسائل حقوقي كه جنبه احساسي و خواستهاي دارد، و براي آن عينيتي در خارج نيست و مصداقي در بيرون ندارد، كاملاً صحيح و استوار است.
حقوق يك ملت، تابع خواستههاي آنان است، و هر جور بخواهند همان حق و حقيقت خواهد بود، اگر پس از مدتي خواستههاي آنان دگرگون گرديد فقط دوّمي حق و حقيقت بشمار خواهد رفت.
ما هرگز در مسائل احساسي و حقوقي نظري به خارج نداريم تا مسأله انطباق با خارج پيش بيايد، بلكه مقصود در آنجا اين است كه سرنوشت هر جامعهاي به دست خود اوست.
خلاصه فرق است ميان انديشههايي كه از خارج محيط ذهن حكايت ميكند و ميگويد: عينيت چنين و چنان است يا چنين و چنان خواهد بود. در اين صورت عينيت يك جور بيش نيست، يكي از دو علمها حقيقت، يعني واقعنما خواهد بود، نه هر دو، و ميان خواستهها و احساساتي كه ميگوييم بايد چنين بشود، و يا چنين ميخواهيم، هرگاه زمام خواستهها در دست مردم باشد، هر چه را بخواهند (تا روزي كه خلاف آن را نخواهند) حقيقت خواهد بود.

: آية الله جعفر سبحاني
شناخت در فلسفة اسلامي

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.